بازاریابی یا مارکتینگ Marketing چیست؟ معرفی کامل 16 نوع مارکتینگ
نوشته شده توسط : کاریاب

هر آنچه که درباره بازاریابی یا مارکتینگ باید بدانید…

سایت Dictionary به این سوال که بازاریابی چیست اینگونه پاسخ می دهد:

 “عملی برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات، از جمله تحقیقات بازار و تبلیغات.”

اگر در یک نقش بازاریاب کار می کنید، احتمالاً تعریف بازاریابی برای شما دشوار است حتی اگر هر روز آن را  ببینید و از آن استفاده می کنید – اصطلاح بازاریابی برای یک تعریف ساده کمی فراگیر و متغیر است و این تعریف بی فایده به نظر می رسد.

اما با کاوش بیشتر، متوجه مشویم که در واقع، بازاریابی با تبلیغات و فروش همپوشانی زیادی دارد. بازاریابی در تمام مراحل کسب و کار از شروع تا پایان وجود دارد. بازاریابی یا marketing یکی از ح.زه های اصلی کسب و کار است که به منظور رشد و اسکیل موفقیت آمیز کسب و کار باید بر روی آن سرمایه گذاری زمانی و مالی کرد.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی در رشد کسب و کار به هر اقدامی اطلاق می شود که شرکت برای جذب مخاطب به محصول یا خدمات شرکت از طریق پیام رسانی با کیفیت بالا انجام می دهد. هدف مارکتینگ ارائه ارزش مستقل برای مشتریان بالقوه و مصرف کنندگان از طریق محتوا، با هدف بلندمدت نشان دادن ارزش محصول، تقویت وفاداری به برند و در نهایت افزایش فروش است. می توان به این سوال که بازاریابی چیست اینگونه نیز پاسخ داد که بازاریابی هنر پیدا کردن نیاز و ارائه راه حل برای پاسخ دادن به آن است.

در ابتدا، ممکن است تعجب کنید که چرا مارکتینگ یک جزء ضروری در طول توسعه محصول، یا فروش، یا توزیع خرده فروشی است. اما وقتی به آن فکر می کنید منطقی است  بازاریابان محکم ترین انگشت را روی نبض شخصیت مصرف کننده شما دارند.

هدف بازاریابی تحقیق و تجزیه و تحلیل مشتریان شما، ارسال نظرسنجی، مطالعه عادات خرید آنلاین و پرسیدن یک سوال اساسی است: مصرف کننده ما کجا، چه زمانی و چگونه می خواهد با کسب و کار ما ارتباط برقرار کند؟

هدف بازاریابی چیست

مارکتینگ فرآیند علاقه مند کردن مردم به محصول یا خدمات شرکت شما است. این از طریق تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل و درک علایق مشتری ایده آل شما اتفاق می افتد. بازاریابی به تمام جنبه های یک تجارت از جمله توسعه محصول، روش های توزیع، فروش و تبلیغات مربوط می شود.

بازاریابی مدرن در دهه 1950 شروع شد، زمانی که مردم شروع به استفاده از رسانه های چاپی برای تایید یک محصول کردند. با ورود تلویزیون  و به زودی اینترنت  وارد خانه‌ها شد، بازاریابان می‌توانند کمپین‌های کاملی را در چندین پلتفرم انجام دهند. و همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، در 70 سال گذشته، بازاریابان برای تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مشتریان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند.

در واقع هدف اساسی مارکتینگ جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است. در حالت ایده‌آل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود تا بتوانید سرنخها(مشتریان بالقوه) را به مشتریان نهایی تبدیل کنید.

امروزه، به معنای واقعی کلمه ده‌ها مکان وجود دارد که می‌توان یک کمپین مارکتینگ را انجام داد تا مشتریان جدیدی را جذب کرد.

محل زندگی کمپین های بازاریابی شما کاملاً به محل سپری کردن وقت مشتریان شما بستگی دارد. این به شما بستگی دارد که تحقیقات بازار را انجام دهید که تعیین کند کدام نوع مارکتینگ -و ترکیبی از ابزارها در هر نوع  برای ایجاد برند شما بهترین است. امروزه چندین نوع بازاریابی وجود دارد که برخی از آنها امتحان خود را پس داده اند:

مانند بسیاری از افرادی که در حال حاضر در این صنعت کار می کنند، دیجیتال مارکتینگ در دهه 1990 متولد شد. از آن زمان، این صنعت با سرعت سرسام آوری تکامل یافته و انواع بیشتری از بازاریابی را جوانه زده است.

از مارکتینگ موتورهای جستجو گرفته تا بازاریابی مبتنی بر حساب، هر برندی می تواند از ترکیبی از این تاکتیک ها برای جذب مخاطبان هدف خود و کسب درآمد بیشتر استفاده کند.

برای آشنایی با انواع برتر مارکتینگ امروزی، ادامه مطلب را بخوانید.

انواع مارکتینگ

  1. بازاریابی سنتی

مارکتینگ سنتی یکی از انواع مارکتینگ است که به تبلیغ برند در کانال‌های آفلاین اشاره دارد که قبل از ظهور اینترنت وجود داشتند. به بیلبوردها، آگهی‌ها و نقاط رادیویی فکر کنید.

از آنجایی که اطلاعات به راحتی در دسترس نبود و به راحتی در دسترس نبود، اکثر بازاریابی سنتی بر تاکتیک های بیرونی مانند تبلیغات چاپی، تبلیغات تلویزیونی و بیلبوردها متکی بود.

 

  1. بازاریابی برونگرا

مارکتینگ برون گرا یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که به تبلیغات مزاحم، ارسال ایمیل به لیست های خریداری شده و تبلیغات چاپی اشاره دارد.

این روش بازاریابی «برون‌گرا» نامیده می‌شود، زیرا شامل ارسال پیامی به مشتریان برای افزایش آگاهی در مورد محصولات یا خدمات شما – بدون توجه به علاقه مصرف‌کننده است. به عبارتی، بازاریابی برونگرا معمولاً با ایجاد وقفه در مسیر دیدن یا شنیدن مخاطب انجام می‌شود.

 

  1. بازاریابی درونگرا

از سوی دیگر، مارکتینگ درونگرا که یکی دیگر از انواع مارکتینگ است به جای ایجاد وقفه، بر جذب مشتریان متمرکز است. اکثر تاکتیک‌های مارکتینگ درون‌گرا در حوزه بازاریابی دیجیتال قرار می‌گیرند، زیرا مصرف‌کنندگان با پیشرفت در سفر خرید خود، این اختیار را دارند که به صورت آنلاین تحقیق کنند.

Inbound بر روی سه ستون ساخته شده است: جذب، تعامل و لذت. هدف اولیه شما ایجاد محتوا و تجربیات ارزشمندی است که با مخاطبان شما طنین انداز شده و آنها را به سمت کسب و کار شما جذب کند.

مورد بعدی این است که آنها را از طریق ابزارهای مکالمه ای مانند بازاریابی ایمیلی و ربات های چت و البته محتوای ارزش دار درگیر کنید. در نهایت، با ادامه فعالیت به عنوان مشاور و متخصص همدل، آنها را خوشحال می کنید.

  1. بازاریابی دیجیتال

دیجیتال مارکتینگ یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که برعکس بازاریابی سنتی است و از فناوری‌هایی استفاده می‌کند که به طور سنتی وجود نداشتند تا به روش‌های جدید به مخاطبان دسترسی پیدا کنند. این نوع مارکتینگ شامل تمام تلاش های بازاریابی است که به صورت آنلاین زندگی می کنند.

کسب‌وکارها از کانال‌های دیجیتالی مانند موتورهای جستجو، رسانه‌های اجتماعی، ایمیل و وب‌سایت‌ها برای ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه استفاده می‌کنند.

  1. بازاریابی موتورهای جستجو

مارکتینگ موتورهای جستجو یا SEM یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که شامل تمام استراتژی هایی است که برای اطمینان از اینکه کسب و کار شما در صفحات نتایج موتور جستجو (SERP) قابل مشاهده است استفاده می شود. با استفاده از SEM، وقتی کاربر کلمه کلیدی خاصی را جستجو می کند، می توانید کسب و کار خود را در رتبه اول قرار دهید.

دو نوع SEM عبارتند از بهینه سازی موتور جستجو (SEO) برای نتایج جستجوی ارگانیک و تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC) برای نتایج موتور جستجوی حمایت شده.

برای شروع کار با سئو، باید با عوامل رتبه بندی موتورهای جستجو آشنا شوید و برای موتورهای جستجو محتوا تولید کنید تا فهرست شوند.

پرداخت به ازای هر کلیک SEM شامل مناقصه برای کلمات کلیدی برای قرار دادن تبلیغات شما، از طریق پلتفرم هایی مانند Google Ads است. همچنین ابزارهای مدیریت تبلیغات برای ایجاد و مدیریت کمپین های PPC وجود دارد.

  1. بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا یکی از انواع مارکتینگ است که یک ابزار کلیدی در مارکتینگ داخلی و دیجیتال است زیرا یکی از بهترین راه‌ها برای جذب مخاطبان هدف شماست.

این شامل ایجاد، انتشار و توزیع محتوا برای مخاطبان هدف شما از طریق کانال‌های آزاد مانند پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها، ویدئوها، کتاب‌های الکترونیکی و وبینارها است.

با بازاریابی محتوا، هدف کمک به مخاطبان در طول سفر خریدار است. ابتدا، سؤالات متداول و نگرانی های خریداران را قبل از اینکه آماده خرید باشند، شناسایی کنید.

سپس، یک تقویم تحریریه ایجاد کنید تا به شما در ایجاد و مدیریت محتوای خود کمک کند. همچنین به داشتن یک سیستم مدیریت محتوا (CMS) برای آسان کردن انتشار کمک می کند.

  1. بازاریابی در رسانه های اجتماعی

بازاریابی در رسانه های اجتماعی با پلتفرم هایی مانند فیس بوک، اینستاگرام، لینکدین و توییتر یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که می توانند کسب و کار خود را تبلیغ کنند و به صورت شخصی تر با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.

با این حال، با رسانه های اجتماعی، دو چیز کلید موفقیت است: محتوای مرتبط و ثبات.

هیچ کس به دنبال چیزی برای خرید به شبکه های اجتماعی وارد نمی شود، مهم است که بین تبلیغات و سرگرمی تعادل برقرار کنید. تصاویر و زیرنویس‌های جذابی که مخاطبان شما را به لایک کردن، اشتراک‌گذاری و نظر دادن تشویق می‌کنند، برند شما را بسیار به جذب مشتری نزدیک‌تر می‌کند.

  1. بازاریابی ویدئویی

بازاریابی ویدئویی یکی دیگر از انواع مارکتینگ است. طبق یک مطالعه Wyzowl در سال 2021، 87٪ از بازاریابان می گویند استفاده از ویدیو در استراتژی مارکتینگ آنها بازدهی مثبتی دارد. ویدیو چه برای وب سایت، کانال یوتیوب، فهرست ایمیل و/ یا دنبال کننده رسانه های اجتماعی شما باشد، می تواند آگاهی از برند را افزایش دهد، تبدیل ایجاد کند و معاملات را ببندد.

برخی از برنامه های مارکتینگ ویدیویی حتی به شما امکان تجزیه و تحلیل، پرورش و امتیاز دهی بر اساس فعالیت آنها را می دهند.

  1. بازاریابی ایمیلی

بازاریابی ایمیلی یکی از انواع مارکتینگ است که در آن کسب و کارها از طریق ایمیل به سرنخ ها، مشتریان بالقوه و مشتریان متصل می شوند. از کمپین‌های ایمیلی می‌توان برای افزایش آگاهی از برند، ایجاد ترافیک به کانال‌های دیگر، تبلیغ محصولات یا خدمات، یا پرورش سرنخ‌ها برای خرید استفاده کرد.

مقررات ایمیل برندها را ملزم می‌کند تا از شیوه‌های ایمیل تجاری مسئولانه پیروی کنند، که در سه اصل خلاصه می‌شود:

  • فقط به افرادی ایمیل بزنید که انتظار دارند از شما بشنوند. یعنی آنها انتخاب کرده اند
  • انصراف را برای مشترکین آسان کنید.
  • هنگام برقراری تماس در مورد اینکه چه کسی هستید شفاف باشید.

با در نظر گرفتن این موضوع، اولین کاری که باید انجام دهید این است که استراتژی نحوه ایجاد لیست ایمیل خود را تعیین کنید – پایگاه داده مخاطبینی که می توانید برای آنها ایمیل ارسال کنید. رایج ترین روش از طریق فرم های جذب سرنخ در وب سایت شما است.

سپس، به نرم افزار مارکتینگ ایمیلی و یک CRM برای ارسال، ردیابی و نظارت بر اثربخشی ایمیل های خود نیاز دارید. برای پیشبرد استراتژی ایمیل خود و به حداکثر رساندن بهره وری، ممکن است بخواهید به نرم افزار اتوماسیون ایمیل نیز نگاهی بیاندازید که ایمیل ها را بر اساس معیارهای راه اندازی ارسال می کند.

  1. اینفلوئنسر مارکتینگ

اینفلوئنسر مارکتینگ یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که به گونه ای طراحی شده است که از یک جامعه موجود از دنبال کنندگان درگیر در رسانه های اجتماعی استفاده کند. اینفلوئنسرها در جایگاه خود متخصص در نظر گرفته می شوند و وفاداری و اعتماد را از سوی مخاطبانی که ممکن است سعی در دستیابی به آنها داشته باشید ایجاد کرده اند.

برای شروع کار با اینفلوئنسر مارکتینگ، ابتدا باید استراتژی اینفلوئنسر مارکتینگ خود را بسازید و نوع اینفلوئنسر را مشخص کنید. سپس، شما می خواهید معیارهایی را برای اینفلوئنسر خود ایجاد کنید تا مطمئن شوید که با استراتژی و بودجه شما هماهنگ هستند. عواملی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از جایگاه آنها، اندازه مخاطبان و معیارهای فعلی آنها.

از روشهای زیر، می‌توانید اینفلوئنسرها را پیدا کنید و با آنها تماس بگیرید:

  • ارتباط دستی در رسانه های اجتماعی.
  • استفاده از پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ
  • استخدام یک آژانس برای انجام تحقیقات و اطلاع رسانی برای شما.
  1. بازاریابی برند

برند مارکتینگ یکی از انواع مارکتینگ است که شکل دادن به درک عمومی برند شما و ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب هدف شما از طریق داستان سرایی، خلاقیت، طنز و الهام را انجام می دهد.

هدف در اینجا تفکر برانگیز بودن و ایجاد بحث است تا برند شما به خاطر سپرده شود و با احساسات مثبت همراه شود.

برای شروع بازاریابی برند، باید شخصیت خریدار خود را عمیقاً درک کنید و آنچه در آنها طنین انداز می شود. شما همچنین باید موقعیت خود را در بازار و آنچه شما را از رقبای خود منحصر به فرد می کند در نظر بگیرید. این می‌تواند به شکل‌دهی ارزش‌ها و آنچه که برای آن ایستاده‌اید کمک کند، و به شما خوراکی برای کمپین‌های داستان‌گویی می‌دهد.

  1. بازاریابی معرف

بازاریابی معرف یکی از انواع مارکتینگ است. هنگامی که یک کسب و کار به برند دیگری – به نام شریک – با پورسانت برای هر خریدی که توسط مشتری از طریق تاکتیک‌های تبلیغاتی آن شرکت انجام می‌شود، پاداش می‌دهد، این مارکتینگ معرف است.

در میان تأثیرگذاران محبوب است، اما همچنین می‌تواند توسط برندها برای تبلیغ محصولات یا خدماتی که با برندهای خودشان هماهنگ هستند، استفاده کنند.

اگر از قبل دارایی‌های بازاریابی دارید که عملکرد خوبی دارند، مانند وب‌سایتی که سرنخ ایجاد می‌کند یا یک شبکه رسانه اجتماعی فعال، مارکتینگ وابسته راهی عالی برای افزایش بیشتر این دارایی‌ها است. محصول یا برندی را انتخاب کنید که کاملاً با آنچه می فروشید همسو باشد اما با شما رقابت نمی کند  و آن را برای مخاطبان خود تبلیغ کنید.

از طرف دیگر، این یک روش مقرون به صرفه برای گسترش آگاهی از برند و جایگزین خوبی برای بازاریابی تأثیرگذار است. شما می توانید از مارکتینگ وابسته برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنید. و بهترین بخش این است که هر کسب و کاری می تواند قوانین خود را هنگام راه اندازی یک برنامه وابسته طراحی کند.

13. بازاریابی دهان به دهان

به نظر چه کسی بیشتر اعتماد دارید: به نظر دوستتان یا یک برند؟ پاسخ واضح است.

به همین دلیل است که بازاریابی دهان به دهان که یکی از انواع مارکتینگ است بسیار قدرتمند می باشد. در حالی که نمی‌توانید آن را مجبور کنید، اما می‌توانید برند خود را به گونه‌ای قرار دهید که انجام آن را آسان‌تر کند، مانند:

  • ایجاد محتوای قابل اشتراک گذاری و ارزش ویروسی.
  • ارائه برنامه های ارجاع و وفاداری.
  • درخواست بررسی پس از ارائه محصول یا خدمات.
  1. بازاریابی رابطه مند

مارکتینگ رابطه مند یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که نوعی از بازاریابی مشتری است که بر ایجاد روابط عمیق تر و معنادارتر با مشتریان برای اطمینان از وفاداری بلندمدت به برند تمرکز دارد.

این در تایم های کوتاه مدت یا معاملات فروش متمرکز نیست، بلکه بر ایجاد مبشران برندی است که برند را ارتقا می دهند.

کلید انجام این کار تمرکز بر خوشحال کردن مشتریانی است که قبلاً از برند شما راضی هستند. با استفاده از نرم افزار بازخورد مشتری برای اجرای یک کمپین امتیاز خالص تبلیغ کننده (NPS) شروع کنید تا به شما کمک کند بفهمید این مشتریان چه کسانی هستند.

سپس، راه‌هایی بیابید تا آن مشتریان راضی را به طرفداران متحیر تبدیل کنید. از آنجا، می‌توانید از آنها درخواست کنید که یک گواهی بگذارند، در یک مطالعه موردی شرکت کنند، یا به شما کمک کنند تا به روشی دیگر به اهداف خود دست یابید.

۱۵ – بازاریابی B2B

بازاریابی بی تو بی یکی از انواع مارکتینگ است که به مارکتینگ کسب و کار به کسب و کار و  مارکتینگ محصولات یا خدمات به سایر مشاغل و سازمان ها اشاره دارد. تمایز اصلی آن با بازاریابی B2C این است که در مارکتینگ B2C هدف مصرف کنندگان نهایی هستند ولی در مارکتینگ B2B هدف شرکت ها و در اصطلاح بیزینس های مختلف می باشد.

بازگشت سرمایه (ROI) به ندرت برای افراد عادی مورد توجه قرار می گیرد (حداقل از لحاظ پولی) اما مساله اصلی برای تصمیم گیرندگان شرکتی است.

در محیط مدرن، بازاریابان B2B اغلب کالا و خدمات خود را  به ماموران خرید شرکت ها  یا سهامداران کلیدی مجموعه می‌فروشند. این یک چشم‌انداز پیچیده و گاهی چالش‌برانگیز را ایجاد می‌کند، اما با قوی‌تر شدن و دقیق‌تر شدن منابع داده، توانایی بازاریابان B2B برای ترسیم سیستم های خرید شرکت ها و دستیابی به خریداران با اطلاعات مرتبط و شخصی‌شده، بسیار بهبود یافته است.

16- بازاریابی B2C

بازاریابی بی تو سی یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که به مارکتینگ کسب و کار با مشتری که معمولاً به عنوان مارکتینگ B2C شناخته می شود، مجموعه ای از استراتژی کسب و کار ها، شیوه ها و تاکتیک هایی است که یک شرکت برای ارائه محصولات یا خدمات خود به مشتریان استفاده می کند. کمپین های B2C فقط بر روی مزایا یا ارزشی که یک محصول ارائه می دهد تمرکز نمی کنند، بلکه بر روی فراخوانی پاسخ احساسی مشتری نیز تمرکز دارند.

بازاریابی B2C بر این اساس کار می کند که مشتریان به دنبال کالاها یا خدمات برای رفع نیاز فوری خود هستند. بنابراین، آنها تمایل به خرید بدون انجام تحقیقات زیادی در مورد محصول یا خدمات دارند. با خریدهای B2C، کاربران معمولاً در اولین ساعات یا روزهای اول پس از آگاهی از محصول یا خدمات، خرید خود را تکمیل می کنند. برای یک کمپین موفقیت آمیز B2C، یک صاحب کسب و کار باید عادات خرید مشتریان، روندها در بازار و استراتژی هایی را که رقبا استفاده می کنند، درک کند.

کمپین بازاریابی چیست؟

کمپین‌های مارکتینگ ، تلاش‌هایی سازمان‌یافته و استراتژیک برای ارتقای یک هدف خاص شرکت، مانند افزایش آگاهی از یک محصول جدید یا گرفتن بازخورد مشتری هستند. هدف آن‌ها دستیابی به مشتریان از طرق مختلف است و ترکیبی از رسانه‌ها را شامل می‌شود که شامل ایمیل، تبلیغات چاپی، تبلیغات تلویزیونی یا رادیویی، پرداخت به ازای هر کلیک و رسانه‌های اجتماعی می‌شود.

کمپین مارکتینگ محصول

کمپین توسعه برند

کمپین مارکتینگ ایمیلی

کمپین مارکتینگ محتوا

کمپین محتوای تولید شده توسط کاربر

روابط عمومی / کمپین آگاهی

کمپین پست مستقیم

کمپین مارکتینگ وابسته

کمپین رسانه های اجتماعی

کمپین مارکتینگ کسب

بازاریابی پولی / کمپین تبلیغاتی

قیف بازاریابی چیست؟

قیف بازاریابی تجسمی برای درک فرآیند تبدیل سرنخ ها(لیدها یا مشتریان بالقوه) به مشتریان است، همانطور که از دیدگاه بازاریابی (و فروش) درک می شود. ایده این است که، مانند یک قیف، بازاریابان شبکه گسترده‌ای را برای جذب هرچه بیشتر سرنخ‌ها ایجاد می‌کنند و سپس به آرامی مشتریان بالقوه را از طریق تصمیم خرید پرورش می‌دهند و این نامزدها را در هر مرحله از قیف محدود می‌کنند.

در حالت ایده‌آل، این قیف بازاریابی در واقع یک استوانه بازاریابی خواهد بود و همه سرنخ‌های شما به مشتری تبدیل می‌شوند. اگرچه این یک واقعیت برای کسب و کارها نیست، اما بخشی از کار یک بازاریاب است که تا آنجایی که ممکن است سرنخ ها را به مشتری تبدیل کند، بنابراین قیف را استوانه ای تر می کند.

مهم است که توجه داشته باشید که یک نسخه مورد توافق از قیف وجود ندارد. برخی دارای “مراحل” زیادی هستند در حالی که برخی دیگر دارای تعداد کمی هستند، با نام ها و اقدامات متفاوتی که توسط کسب و کار و مصرف کننده برای هر یک انجام می شود. در نمودار زیر، ما تمام تلاش خود را کرده‌ایم تا متداول‌ترین و مرتبط‌ترین مراحل، اصطلاحات و اقدامات قیف را بیرون بکشیم تا این اطلاعات تا حد امکان برای بسیاری از بازاریابان مفید باشد.

مارکتینگ و تبلیغات

اگر مارکتینگ یک خودرو است، تبلیغات  چرخ این خودرو است.

بازاریابی مستلزم توسعه محصول، تحقیقات بازار، توزیع محصول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی مشتری است. مارکتینگ در تمام مراحل فروش یک کسب و کار ضروری است و می‌تواند از پلتفرم‌ها، کانال‌های رسانه‌های اجتماعی و تیم‌های متعدد درون سازمان خود برای شناسایی مخاطبان خود، برقراری ارتباط با آن‌ها، تقویت صدای آن و ایجاد وفاداری به برند در طول زمان استفاده کند.

از سوی دیگر، تبلیغات تنها یکی از اجزای مارکتینگ است. این یک تلاش استراتژیک است که معمولاً برای گسترش آگاهی از یک محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف کل نگرتر ذکر شده در بالا پرداخت می شود. به زبان ساده، این تنها روشی نیست که بازاریابان برای فروش محصول استفاده می کنند.

فرض کنید یک کسب‌وکار در حال عرضه یک محصول کاملاً جدید است و می‌خواهد کمپینی ایجاد کند که آن محصول را به پایگاه مشتریان خود تبلیغ کند. کانال های انتخابی این شرکت فیسبوک، اینستاگرام، گوگل و وب سایت شرکت آن است. از همه این فضاها برای حمایت از کمپین‌های مختلف خود در هر سه ماهه استفاده می‌کند و از طریق آن کمپین‌ها سرنخ ایجاد می‌کند.

برای پخش راه‌اندازی محصول جدید خود، راهنمای محصول قابل دانلود را در وب‌سایت خود منتشر می‌کند، ویدیویی را در اینستاگرام پست می‌کند که محصول جدید خود را نشان می‌دهد، و روی یک سری نتایج جستجوی حمایت‌شده در Google سرمایه‌گذاری می‌کند که ترافیک را به صفحه محصول جدید در وب‌سایت خود هدایت می‌کند.

حال کدام یک از تصمیمات بالا بازاریابی و کدام تبلیغات بوده است؟

این تبلیغات در اینستاگرام و گوگل انجام شد. اینستاگرام عموماً یک کانال تبلیغاتی نیست، اما زمانی که برای برندسازی استفاده می‌شود، می‌توانید پایگاهی از فالوورها را ایجاد کنید که هر از گاهی برای یک اعلامیه ملایم محصول آماده می‌شوند. گوگل قطعا برای تبلیغات در این مثال استفاده شده است. این شرکت برای فضا در ((گوگل پرداخت))  برنامه ای که به عنوان پرداخت به ازای کلیک (PPC) شناخته می شود،  که در آن ترافیک را به یک صفحه خاص متمرکز بر محصول خود هدایت می کند. یک تبلیغ آنلاین کلاسیک

مارکتینگ کجا انجام شد؟ این یک سوال ترفندی بود، زیرا مارکتینگ کل فرآیند بود. این شرکت با همسو کردن اینستاگرام، گوگل و وب سایت خود حول یک ابتکار متمرکز بر مشتری، یک کمپین بازاریابی سه قسمتی را اجرا کرد که مخاطبان خود را شناسایی کرد، پیامی برای آن مخاطب ایجاد کرد و آن را در سراسر صنعت ارائه کرد تا تأثیر آن را به حداکثر برساند.

تفاوت مارکتینگ و فروش چیست؟

معمولاً دو عبارت مارکتینگ و فروش همواره در کنار یکدیگر دیده می شوند و همین موضوع یکی از علت هایی است که باعث شده خیلی این دو را یکی بدانند در صورتی که اینطور نیست.  مارکتینگ به این معنا است که محصولات یا خدمات بیزنس خود را به ذهن مصرف کنندگان وارد کنیم و آن‌ها را ترغیب به خرید کنیم. در حالی که مفهوم فروش عبارتست از برانگیختن ذهن مصرف کننده نسبت به کالاها و خدمات مربوطه است. یکی از مهم‎ترین تفاوت‌های میان مارکتینگ و فروش، تمرکز این دو تیم است. تمرکز بازاریابی بر روی نیازهای مشتری است، اما تمرکز فروش بر اعمال فشار بیشتر برای خرید محصولات موجود می‌باشد. در مارکتینگ ، برنامه‌ریزی تجاری بلندمدت وجود دارد که تمرکز آن بر وفاداری برند و هزینه سوییچینگ بالا است. در حالی که فروش، یک برنامه‌ریزی تجاری کوتاه مدت است.

4P بازاریابی چیست؟

در دهه 1960، ای جروم مک کارتی 4 P بازاریابی را ارائه کرد: محصول، قیمت، مکان، تبلیغ.

اساساً، این 4 P توضیح می دهند که چگونه مارکتینگ با هر مرحله از تجارت تعامل دارد.

مراحل قیف بازاریابی

تولید – محصول(product)

فرض کنید برای محصولی که می‌خواهید کسب‌وکارتان بفروشد، ایده‌ای دارید. بعدش چی؟ اگر تازه شروع به فروش کنید، احتمالاً موفق نخواهید شد.

در عوض، شما به تیم مارکتینگ خود نیاز دارید تا تحقیقات بازار را انجام دهد و به برخی از سوالات مهم پاسخ دهد: مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟ آیا بازار مناسبی برای این محصول وجود دارد؟ چه پیام‌هایی باعث افزایش فروش محصول می‌شوند و در کدام پلتفرم‌ها؟ توسعه دهندگان محصول شما چگونه باید محصول را تغییر دهند تا احتمال موفقیت را افزایش دهند؟ گروه های کانونی در مورد محصول چه فکر می کنند و چه سوالات یا تردیدهایی دارند؟

بازاریابان از پاسخ به این سوالات برای کمک به کسب و کارها برای درک تقاضا برای محصول و افزایش کیفیت محصول با ذکر نگرانی های ناشی از گروه تمرکز یا شرکت کنندگان در نظرسنجی استفاده می کنند.

 

قیمت(price)

تیم مارکتینگ شما قیمت محصولات رقبا را بررسی می کند یا از گروه های متمرکز و نظرسنجی ها استفاده می کند تا تخمین بزند که مشتری ایده آل شما چقدر مایل به پرداخت است. قیمت آن خیلی بالاست، و شما یک پایگاه مشتری مستحکم را از دست خواهید داد. قیمت آن بسیار پایین است و ممکن است بیشتر از چیزی که به دست می آورید از دست بدهید. خوشبختانه، بازاریابان می توانند از تحقیقات صنعت و تجزیه و تحلیل مصرف کننده برای ارزیابی محدوده قیمت مناسب استفاده کنند.

 

محل(place)

بسیار مهم است که بخش مارکتینگ شما از درک و تجزیه و تحلیل خود از مصرف کنندگان کسب و کار شما برای ارائه پیشنهادهایی برای نحوه و مکان فروش محصول خود استفاده کند. شاید آنها معتقدند که یک سایت تجارت الکترونیک بهتر از یک مکان خرده فروشی کار می کند یا برعکس. یا، شاید آنها بتوانند بینش هایی در مورد اینکه کدام مکان ها برای فروش محصول شما، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی، مناسب تر هستند، ارائه دهند.

ترویج(promotion)

این P احتمالاً همان چیزی است که از ابتدا انتظار داشتید: تبلیغات مستلزم هرگونه تبلیغات آنلاین یا چاپی، رویداد یا تخفیفی است که تیم مارکتینگ شما برای افزایش آگاهی و علاقه به محصول شما ایجاد می کند و در نهایت منجر به فروش بیشتر می شود. در این مرحله، احتمالاً روش هایی مانند کمپین های روابط عمومی، تبلیغات یا تبلیغات رسانه های اجتماعی را خواهید دید.

امیدواریم تعریف ما و چهار P به شما در درک اینکه هدف بازاریابی چیست؟ و نحوه تعریف آن کمک کند. بازاریابی با تمام زمینه های یک تجارت تلاقی می کند، بنابراین مهم است که بدانید چگونه از مارکتینگ برای افزایش کارایی و موفقیت کسب و کار خود استفاده کنید

شاخصهای مهم در مارکتینگ

شاخص کلیدی علمکرد. KPI (key performance Indicator)  یک مقدار قابل اندازه گیری است که نشان می‌دهد یک شرکت در رسیدن به اهداف کلیدی چقدر موفق ظاهر شده است. جالبه بدونید که شرکت ها برای موفقیت خود در دستیابی به اهداف، از چند شاخص استفاده می‌کنند ار مهمترین شاخص های موجود میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

طول عمر مشتری (Customer LifeTime Value )

هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost )

نرخ تبدیل مشتری بالقوه به مشتری بالفعل (Lead to customer ratio)

تفاوت مارکتینگ و برند چیست؟

در مارکتینگ، سعی میشود یک برند را به یک بازار هدف که از قبل تعیین شده، عرضه کنیم. این کار با استفاده از روش های بسیاری که شامل سئو، بنر تبلیغاتی، بنر در وب سایت ها و دیگر راهکارهاست، اجرا می شود .

اما برندینگ، فارغ از هر گونه تلاش خاص مارکتینگ، زمانی که فعالیت های بازاریابی (Marketing) تمام شد و دیده شدن آن پایان پذیرفت، آنچه کماکان در فضای ذهنی مشتریان مانده است ، برند است. به طور کلی برندینگ، چیزی است که در زمان نیاز به خرید مشتری، او را به خریدن یا نخریدن محصول شما وادار می کند،

نکته پایانی

هیچ راه درست یا غلطی برای انجام مارکتینگ وجود ندارد – تا زمانی که با مخاطبان مورد نظر شما ارتباط برقرار کند و بازگشت سرمایه را فراهم کند. اکثر شرکت ها از ترکیبی از این استراتژی ها برای تولید سرنخ و جذب مشتری استفاده می کنند.

در نهایت، شما باید بر اساس محصول، مخاطبان و منابع انسانی و سایر را خود انتخاب کنید که چه چیزی برای کسب و کار شما منطقی تر است.





:: برچسب‌ها: بازاریاب , مارکتینگ , ,
:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مهر 1403 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: